پرهیز کردن

Hello, you have come here looking for the meaning of the word پرهیز کردن. In DICTIOUS you will not only get to know all the dictionary meanings for the word پرهیز کردن, but we will also tell you about its etymology, its characteristics and you will know how to say پرهیز کردن in singular and plural. Everything you need to know about the word پرهیز کردن you have here. The definition of the word پرهیز کردن will help you to be more precise and correct when speaking or writing your texts. Knowing the definition ofپرهیز کردن, as well as those of other words, enriches your vocabulary and provides you with more and better linguistic resources.

Persian

Pronunciation

 

Readings
Classical reading? parhēz kardan
Dari reading? parhēz kardan
Iranian reading? parhiz kardan
Tajik reading? parhez kardan

Verb

پرهیز کردن • (parhiz kardan) (present stem پرهیز کن (parhiz kon))

  1. (intransitive) to avoid, to abstain

Conjugation

Conjugation of پرهیز کردن (parhiz kardán) (literary Iranian Persian)
infinitive پرهیز کردن
(parhiz kardán)
stem present پرهیز کن
(parhiz kon)
past پرهیز کرد
(parhiz kard)
participle present پرهیز کننده
(parhiz konandé)
past پرهیز کرده
(parhiz kardé)
singular plural
1st person 2nd person 3rd person 1st person 2nd person 3rd person
indicative aorist پرهیز کنم
(parhiz kónam) 		پرهیز کنی
(parhiz kóni) 		پرهیز کند
(parhiz kónad) 		پرهیز کنیم
(parhiz kónim) 		پرهیز کنید
(parhiz kónid) 		پرهیز کنند
(parhiz kónand)
present (imperfect) پرهیز می‌کنم
(parhiz mí-konam) 		پرهیز می‌کنی
(parhiz mí-koni) 		پرهیز می‌کند
(parhiz mí-konad) 		پرهیز می‌کنیم
(parhiz mí-konim) 		پرهیز می‌کنید
(parhiz mí-konid) 		پرهیز می‌کنند
(parhiz mí-konand)
present progressive دارم پرهیز می‌کنم
(dấram parhiz mí-konam) 		داری پرهیز می‌کنی
(dấri parhiz mí-koni) 		دارد پرهیز می‌کند
(dấrad parhiz mí-konad) 		داریم پرهیز می‌کنیم
(dấrim parhiz mí-konim) 		دارید پرهیز می‌کنید
(dấrid parhiz mí-konid) 		دارند پرهیز می‌کنند
(dấrand parhiz mí-konand)
present perfect پرهیز کرده‌ام
(parhiz kardé-am) 		پرهیز کرده‌ای
(parhiz kardé-i) 		پرهیز کرده است
(parhiz kardé ast) 		پرهیز کرده‌ایم
(parhiz kardé-im) 		پرهیز کرده‌اید
(parhiz kardé-id) 		پرهیز کرده‌اند
(parhiz kardé-and)
past پرهیز کردم
(parhiz kárdam) 		پرهیز کردی
(parhiz kárdi) 		پرهیز کرد
(parhiz kard) 		پرهیز کردیم
(parhiz kárdim) 		پرهیز کردید
(parhiz kárdid) 		پرهیز کردند
(parhiz kárdand)
past (imperfect) پرهیز می‌کردم
(parhiz mí-kardam) 		پرهیز می‌کردی
(parhiz mí-kardi) 		پرهیز می‌کرد
(parhiz mí-kard) 		پرهیز می‌کردیم
(parhiz mí-kardim) 		پرهیز می‌کردید
(parhiz mí-kardid) 		پرهیز می‌کردند
(parhiz mí-kardand)
past progressive داشتم پرهیز می‌کردم
(dấštam parhiz mí-kardam) 		داشتی پرهیز می‌کردی
(dấšti parhiz mí-kardi) 		داشت پرهیز می‌کرد
(dâšt parhiz mí-kard) 		داشتیم پرهیز می‌کردیم
(dấštim parhiz mí-kardim) 		داشتید پرهیز می‌کردید
(dấštid parhiz mí-kardid) 		داشتند پرهیز می‌کردند
(dấštand parhiz mí-kardand)
pluperfect پرهیز کرده بودم
(parhiz kardé búdam) 		پرهیز کرده بودی
(parhiz kardé búdi) 		پرهیز کرده بود
(parhiz kardé bud) 		پرهیز کرده بودیم
(parhiz kardé búdim) 		پرهیز کرده بودید
(parhiz kardé búdid) 		پرهیز کرده بودند
(parhiz kardé búdand)
future پرهیز خواهم کرد
(parhiz xâhám kard) 		پرهیز خواهی کرد
(parhiz xâhí kard) 		پرهیز خواهد کرد
(parhiz xâhád kard) 		پرهیز خواهیم کرد
(parhiz xâhím kard) 		پرهیز خواهید کرد
(parhiz xâhíd kard) 		پرهیز خواهند کرد
(parhiz xâhánd kard)
subjunctive present پرهیز کنم
(parhiz konam) 		پرهیز کنی
(parhiz koni) 		پرهیز کند
(parhiz konad) 		پرهیز کنیم
(parhiz konim) 		پرهیز کنید
(parhiz konid) 		پرهیز کنند
(parhiz konand)
past پرهیز کرده باشم
(parhiz kardé bấšam) 		پرهیز کرده باشی
(parhiz kardé bấši) 		پرهیز کرده باشد
(parhiz kardé bấšad) 		پرهیز کرده باشیم
(parhiz kardé bấšim) 		پرهیز کرده باشید
(parhiz kardé bấšid) 		پرهیز کرده باشند
(parhiz kardé bấšand)
imperative پرهیز کن
(parhiz kon) 		پرهیز کنید
(parhiz konid)
Conjugation of پرهیز کردن (parhiz kardán) (colloquial Tehrani)
infinitive پرهیز کردن
(parhiz kardán)
stem present پرهیز کن
(parhiz kon)
past پرهیز کرد
(parhiz kard)
participle present پرهیز کننده
(parhiz konandé)
past پرهیز کرده
(parhiz kardé)
singular plural
1st person 2nd person 3rd person 1st person 2nd person 3rd person
indicative aorist پرهیز کنم
(parhiz kónam) 		پرهیز کنی
(parhiz kóni) 		پرهیز کنه
(parhiz kóne) 		پرهیز کنیم
(parhiz kónim) 		پرهیز کنین
(parhiz kónin) 		پرهیز کنن
(parhiz kónan)
present (imperfect) پرهیز می‌کنم
(parhiz mí-konam) 		پرهیز می‌کنی
(parhiz mí-koni) 		پرهیز می‌کنه
(parhiz mí-kone) 		پرهیز می‌کنیم
(parhiz mí-konim) 		پرهیز می‌کنین
(parhiz mí-konin) 		پرهیز می‌کنن
(parhiz mí-konan)
present progressive دارم پرهیز می‌کنم
(dấram parhiz mí-konam) 		داری پرهیز می‌کنی
(dấri parhiz mí-koni) 		داره پرهیز می‌کنه
(dấre parhiz mí-kone) 		داریم پرهیز می‌کنیم
(dấrim parhiz mí-konim) 		دارین پرهیز می‌کنین
(dấrin parhiz mí-konin) 		دارن پرهیز می‌کنن
(dấran parhiz mí-konan)
present perfect پرهیز کرده‌ام
(parhiz kardám) 		پرهیز کرده‌ای
(parhiz kardí) 		پرهیز کرده
(parhiz kardé) 		پرهیز کرده‌ایم
(parhiz kardím) 		پرهیز کرده‌این
(parhiz kardín) 		پرهیز کرده‌ان
(parhiz kardán)
past پرهیز کردم
(parhiz kárdam) 		پرهیز کردی
(parhiz kárdi) 		پرهیز کرد
(parhiz kárd) 		پرهیز کردیم
(parhiz kárdim) 		پرهیز کردین
(parhiz kárdin) 		پرهیز کردن
(parhiz kárdan)
past (imperfect) پرهیز می‌کردم
(parhiz mí-kardam) 		پرهیز می‌کردی
(parhiz mí-kardi) 		پرهیز می‌کرد
(parhiz mí-kard) 		پرهیز می‌کردیم
(parhiz mí-kardim) 		پرهیز می‌کردین
(parhiz mí-kardin) 		پرهیز می‌کردن
(parhiz mí-kardan)
past progressive داشتم پرهیز می‌کردم
(dấštam parhiz mí-kardam) 		داشتی پرهیز می‌کردی
(dấšti parhiz mí-kardi) 		داشت پرهیز می‌کرد
(dấšt parhiz mí-kard) 		داشتیم پرهیز می‌کردیم
(dấštim parhiz mí-kardim) 		داشتین پرهیز می‌کردین
(dấštin parhiz mí-kardin) 		داشتن پرهیز می‌کردن
(dấštan parhiz mí-kardan)
pluperfect پرهیز کرده بودم
(parhiz kardé búdam) 		پرهیز کرده بودی
(parhiz kardé búdi) 		پرهیز کرده بود
(parhiz kardé bud) 		پرهیز کرده بودیم
(parhiz kardé búdim) 		پرهیز کرده بودین
(parhiz kardé búdin) 		پرهیز کرده بودن
(parhiz kardé búdan)
subjunctive present پرهیز کنم
(parhiz konam) 		پرهیز کنی
(parhiz koni) 		پرهیز کنه
(parhiz kone) 		پرهیز کنیم
(parhiz konim) 		پرهیز کنین
(parhiz konin) 		پرهیز کنن
(parhiz konan)
past پرهیز کرده باشم
(parhiz kardé bấšam) 		پرهیز کرده باشی
(parhiz kardé bấši) 		پرهیز کرده باشه
(parhiz kardé bấše) 		پرهیز کرده باشیم
(parhiz kardé bấšim) 		پرهیز کرده باشین
(parhiz kardé bấšin) 		پرهیز کرده باشن
(parhiz kardé bấšan)
imperative پرهیز کن
(parhiz kon) 		پرهیز کنین
(parhiz konin)
Wikious
Boobota
Sagapedia