در نظر گرفتن

Hello, you have come here looking for the meaning of the word در نظر گرفتن. In DICTIOUS you will not only get to know all the dictionary meanings for the word در نظر گرفتن, but we will also tell you about its etymology, its characteristics and you will know how to say در نظر گرفتن in singular and plural. Everything you need to know about the word در نظر گرفتن you have here. The definition of the word در نظر گرفتن will help you to be more precise and correct when speaking or writing your texts. Knowing the definition ofدر نظر گرفتن, as well as those of other words, enriches your vocabulary and provides you with more and better linguistic resources.

Persian

Etymology

Literally, to take into sight.

Pronunciation

Readings
Classical reading? dar nazar giriftan
Dari reading? dar nazar giriftan
Iranian reading? dar nazar gereftan
Tajik reading? dar nazar giriftan

Verb

در نظر گرفتن (dar nazar gereftan)

  1. to take into account; to bear in mind
  2. to observe; to keep in sight

Conjugation

Conjugation of در نظر گرفتن (literary Iranian Persian)
infinitive در نظر گرفتن (dar nazar gereftán)
stem present در نظر گیر (dar nazar gir)
past در نظر گرفت (dar nazar gereft)
participle present در نظر گیرنده (dar nazar girandé)
past در نظر گرفته (dar nazar gerefté)
singular plural
1st person 2nd person 3rd person 1st person 2nd person 3rd person
indicative aorist در نظر گیرم (dar nazar gíram) در نظر گیری (dar nazar gíri) در نظر گیرد (dar nazar gírad) در نظر گیریم (dar nazar gírim) در نظر گیرید (dar nazar gírid) در نظر گیرند (dar nazar gírand)
present (imperfect) در نظر می‌گیرم (dar nazar mí-giram) در نظر می‌گیری (dar nazar mí-giri) در نظر می‌گیرد (dar nazar mí-girad) در نظر می‌گیریم (dar nazar mí-girim) در نظر می‌گیرید (dar nazar mí-girid) در نظر می‌گیرند (dar nazar mí-girand)
present progressive دارم در نظر می‌گیرم (dấram dar nazar mí-giram) داری در نظر می‌گیری (dấri dar nazar mí-giri) دارد در نظر می‌گیرد (dấrad dar nazar mí-girad) داریم در نظر می‌گیریم (dấrim dar nazar mí-girim) دارید در نظر می‌گیرید (dấrid dar nazar mí-girid) دارند در نظر می‌گیرند (dấrand dar nazar mí-girand)
present perfect در نظر گرفته‌ام (dar nazar gerefté-am) در نظر گرفته‌ای (dar nazar gerefté-i) در نظر گرفته است (dar nazar gerefté ast) در نظر گرفته‌ایم (dar nazar gerefté-im) در نظر گرفته‌اید (dar nazar gerefté-id) در نظر گرفته‌اند (dar nazar gerefté-and)
past در نظر گرفتم (dar nazar geréftam) در نظر گرفتی (dar nazar geréfti) در نظر گرفت (dar nazar gereft) در نظر گرفتیم (dar nazar geréftim) در نظر گرفتید (dar nazar geréftid) در نظر گرفتند (dar nazar geréftand)
past (imperfect) در نظر می‌گرفتم (dar nazar mí-gereftam) در نظر می‌گرفتی (dar nazar mí-gerefti) در نظر می‌گرفت (dar nazar mí-gereft) در نظر می‌گرفتیم (dar nazar mí-gereftim) در نظر می‌گرفتید (dar nazar mí-gereftid) در نظر می‌گرفتند (dar nazar mí-gereftand)
past progressive داشتم در نظر می‌گرفتم (dấštam dar nazar mí-gereftam) داشتی در نظر می‌گرفتی (dấšti dar nazar mí-gerefti) داشت در نظر می‌گرفت (dâšt dar nazar mí-gereft) داشتیم در نظر می‌گرفتیم (dấštim dar nazar mí-gereftim) داشتید در نظر می‌گرفتید (dấštid dar nazar mí-gereftid) داشتند در نظر می‌گرفتند (dấštand dar nazar mí-gereftand)
pluperfect در نظر گرفته بودم (dar nazar gerefté búdam) در نظر گرفته بودی (dar nazar gerefté búdi) در نظر گرفته بود (dar nazar gerefté bud) در نظر گرفته بودیم (dar nazar gerefté búdim) در نظر گرفته بودید (dar nazar gerefté búdid) در نظر گرفته بودند (dar nazar gerefté búdand)
future در نظر خواهم گرفت (dar nazar xâhám gereft) در نظر خواهی گرفت (dar nazar xâhí gereft) در نظر خواهد گرفت (dar nazar xâhád gereft) در نظر خواهیم گرفت (dar nazar xâhím gereft) در نظر خواهید گرفت (dar nazar xâhíd gereft) در نظر خواهند گرفت (dar nazar xâhánd gereft)
subjunctive present در نظر بگیرم (dar nazar bégiram) در نظر بگیری (dar nazar bégiri) در نظر بگیرد (dar nazar bégirad) در نظر بگیریم (dar nazar bégirim) در نظر بگیرید (dar nazar bégirid) در نظر بگیرند (dar nazar bégirand)
past در نظر گرفته باشم (dar nazar gerefté bấšam) در نظر گرفته باشی (dar nazar gerefté bấši) در نظر گرفته باشد (dar nazar gerefté bấšad) در نظر گرفته باشیم (dar nazar gerefté bấšim) در نظر گرفته باشید (dar nazar gerefté bấšid) در نظر گرفته باشند (dar nazar gerefté bấšand)
imperative در نظر بگیر (dar nazar bégir) در نظر بگیرید (dar nazar bégirid)
Conjugation of در نظر گرفتن (dar nazar gereftán) (colloquial Tehrani)
infinitive در نظر گرفتن (dar nazar gereftán)
stem present در نظر گیر (dar nazar gir)
past در نظر گرفت (dar nazar gereft)
participle present در نظر گیرنده (dar nazar girandé)
past در نظر گرفته (dar nazar gerefté)
singular plural
1st person 2nd person 3rd person 1st person 2nd person 3rd person
indicative aorist در نظر گیرم (dar nazar gíram) در نظر گیری (dar nazar gíri) در نظر گیره (dar nazar gíre) در نظر گیریم (dar nazar gírim) در نظر گیرین (dar nazar gírin) در نظر گیرن (dar nazar gíran)
present (imperfect) در نظر می‌گیرم (dar nazar mí-giram) در نظر می‌گیری (dar nazar mí-giri) در نظر می‌گیره (dar nazar mí-gire) در نظر می‌گیریم (dar nazar mí-girim) در نظر می‌گیرین (dar nazar mí-girin) در نظر می‌گیرن (dar nazar mí-giran)
present progressive دارم در نظر می‌گیرم (dấram dar nazar mí-giram) داری در نظر می‌گیری (dấri dar nazar mí-giri) داره در نظر می‌گیره (dấre dar nazar mí-gire) داریم در نظر می‌گیریم (dấrim dar nazar mí-girim) دارین در نظر می‌گیرین (dấrin dar nazar mí-girin) دارن در نظر می‌گیرن (dấran dar nazar mí-giran)
present perfect در نظر گرفته‌ام (dar nazar gereftám) در نظر گرفته‌ای (dar nazar gereftí) در نظر گرفته (dar nazar gerefté) در نظر گرفته‌ایم (dar nazar gereftím) در نظر گرفته‌این (dar nazar gereftín) در نظر گرفته‌ان (dar nazar gereftán)
past در نظر گرفتم (dar nazar geréftam) در نظر گرفتی (dar nazar geréfti) در نظر گرفت (dar nazar geréft) در نظر گرفتیم (dar nazar geréftim) در نظر گرفتین (dar nazar geréftin) در نظر گرفتن (dar nazar geréftan)
past (imperfect) در نظر می‌گرفتم (dar nazar mí-greftam) در نظر می‌گرفتی (dar nazar mí-grefti) در نظر می‌گرفت (dar nazar mí-greft) در نظر می‌گرفتیم (dar nazar mí-greftim) در نظر می‌گرفتین (dar nazar mí-greftin) در نظر می‌گرفتن (dar nazar mí-greftan)
past progressive داشتم در نظر می‌گرفتم (dấštam dar nazar mí-greftam) داشتی در نظر می‌گرفتی (dấšti dar nazar mí-grefti) داشت در نظر می‌گرفت (dấšt dar nazar mí-greft) داشتیم در نظر می‌گرفتیم (dấštim dar nazar mí-greftim) داشتین در نظر می‌گرفتین (dấštin dar nazar mí-greftin) داشتن در نظر می‌گرفتن (dấštan dar nazar mí-greftan)
pluperfect در نظر گرفته بودم (dar nazar gerefté búdam) در نظر گرفته بودی (dar nazar gerefté búdi) در نظر گرفته بود (dar nazar gerefté bud) در نظر گرفته بودیم (dar nazar gerefté búdim) در نظر گرفته بودین (dar nazar gerefté búdin) در نظر گرفته بودن (dar nazar gerefté búdan)
subjunctive present در نظر بگیرم (dar nazar bégiram) در نظر بگیری (dar nazar bégiri) در نظر بگیره (dar nazar bégire) در نظر بگیریم (dar nazar bégirim) در نظر بگیرین (dar nazar bégirin) در نظر بگیرن (dar nazar bégiran)
past در نظر گرفته باشم (dar nazar gerefté bấšam) در نظر گرفته باشی (dar nazar gerefté bấši) در نظر گرفته باشه (dar nazar gerefté bấše) در نظر گرفته باشیم (dar nazar gerefté bấšim) در نظر گرفته باشین (dar nazar gerefté bấšin) در نظر گرفته باشن (dar nazar gerefté bấšan)
imperative در نظر بگیر (dar nazar bégir) در نظر بگیرین (dar nazar bégirin)